نمیدونم این چندمین وبلاگم هست
خیلی طبیعی و آدمیزادی، یه روزی یه جایی خواستم محو بشم از همه صفحات مجازآباد و رفتم و دل کندم و تمام صفحات و وبلاگ ها رو بستم.
لازم نیست آدم همه چیز رو تجربه کنه. اما خیلی اتفاقا باااید بیافته. باید برسیم بهش. خصوصا کسی مثل من که هنوز نمیدونه با خودش چندچنده، باید یجایی رو بکوبه و خراب کنه و بعد بیاد جای جدید با نام جدید بسازه
خصوصا کسی مثل من که از قالبهایی که آدمهای اطراف براش میسازن بیزاره.
خیلی غم انگیزه با نام مستعار زندگی کنی. مراقب باشی جوری حرف بزنی چیزی لو ندی. کسی نشناسه. کسی نفهمه..
غم انگیزه
غریبانه اس..
اما چاره ای ندارم
حالا که اینجا مینویسم،
برای همه عزیزانی که گذرشون به اینجا میخوره و چشم رنجه میکنن و میخونن، محبت و احترام فوق العاده قائلم
امااا
من اینجا فقط برای خودم مینویسم..
چون دلم میخواد، پس مینویسم
از همهی در و دیوارها
تلخ و شیرین ها
با خودم هم رفیقم هم دشمن
هم مشوقم هم منتقد و مخرب!
اینجا بلند بلند فکر میکنم...
ممکنه خزعبلات هضم نشدهی ذهنم رو -گلاب به روتون- بالابیارم!
همین!
خیلی خسته ام..
تا بعد
خیلی طبیعی و آدمیزادی، یه روزی یه جایی خواستم محو بشم از همه صفحات مجازآباد و رفتم و دل کندم و تمام صفحات و وبلاگ ها رو بستم.
لازم نیست آدم همه چیز رو تجربه کنه. اما خیلی اتفاقا باااید بیافته. باید برسیم بهش. خصوصا کسی مثل من که هنوز نمیدونه با خودش چندچنده، باید یجایی رو بکوبه و خراب کنه و بعد بیاد جای جدید با نام جدید بسازه
خصوصا کسی مثل من که از قالبهایی که آدمهای اطراف براش میسازن بیزاره.
خیلی غم انگیزه با نام مستعار زندگی کنی. مراقب باشی جوری حرف بزنی چیزی لو ندی. کسی نشناسه. کسی نفهمه..
غم انگیزه
غریبانه اس..
اما چاره ای ندارم
حالا که اینجا مینویسم،
برای همه عزیزانی که گذرشون به اینجا میخوره و چشم رنجه میکنن و میخونن، محبت و احترام فوق العاده قائلم
امااا
من اینجا فقط برای خودم مینویسم..
چون دلم میخواد، پس مینویسم
از همهی در و دیوارها
تلخ و شیرین ها
با خودم هم رفیقم هم دشمن
هم مشوقم هم منتقد و مخرب!
اینجا بلند بلند فکر میکنم...
ممکنه خزعبلات هضم نشدهی ذهنم رو -گلاب به روتون- بالابیارم!
همین!
خیلی خسته ام..
تا بعد